خانه / نشریه / انتظار موعود / تروریست‌ها سوری و ساخت تندیس یزید

تروریست‌ها سوری و ساخت تندیس یزید

 
«در فرهنگ اسلامی، موضوع ظهور امام مهدی(عج) ارتباط زیادی با بسیاری از اتفاقات جهانی و به ویژه تحولات سوریه دارد و در بسیاری از نوشته ها نیز اشاره‌ها و علامت‌های زیادی در مورد علائم نزدیک شدن ظهور وجود دارد که یکی از این علامت‌ها ویرانی شام و شورش شخصی با صفت "سفیانی" است.»
گزارشگر عرب تایمز در ادامه به نقل از یک رزمنده جوان مقاومت اسلامی با نام سازمانی "علی" که در آزادسازی منطقه غربی "العاصی" در حومه القصیر شرکت داشته، می‌نویسد که برای وی واضح و روشن است که ائتلافی جهانی بین صهیونیست‌ها وهابیت در راستای منافع مشترک آنها در سوریه به وجود آمده است.

علی که با دیدن صحنه هایی در جریان آزادسازی "القصیر" به چنین استدلالی رسیده است، می گوید: پس از اینکه درگیری ها در جبهه "السلومیه" پایان یافت، میدان درگیری مملو از کشته های وهابی بود که روی زمین افتاده بودند، هنگامی که اجساد کشته ها را جابجا می‌کردیم، به تروریستی رسیدیم که هنوز در حالت احتضار بود؛ من مقداری آب به او نوشاندم اما او لبخندی زد و خیال کرد من از عناصر همرزم او در "جبهه النصره لأهل الشام" هستم. در این هنگام، به سختی زیر لب زمزمه کرد: «تندیس.. تندیس.. را فراموش نکنید..»
 
من فکر کردم که حال احتضار و سکرات مرگ، او را به هذیان گویی واداشته است لذا او را رها کرده و رفتم اما پس از اینکه سلاح‌ها و تجهیزات آنها را مصادره کردیم، به چند کتابچه و متون فرقه ای آنها دست یافتیم که دست نوشته هایی نیز در میان آنها وجود داشت. دست نوشته هایی که در تمام آنها یک موضوع مشترک وجود داشت؛ اینکه «باید در شام، مجسمه بزرگی از یزید بن معاویه بن أبی سفیان درست شود که سر حسین بن علی [علیهما السلام] را در دست دارد و در آن زمان است که معاویه جدید به عنوان خلیفه "امارت اسلامی شام" خروج خواهد کرد تا حکومت فراگیر خود را در روی زمین برپا کند.»
 
علی که در حین بیان این خاطرات، تنش به لرزه افتاده بود به خبرنگار "عرب تایمز" گفت: من قسم می خورم که سوریه به جایی برای تمام مجرمان تبدیل شده و من می‌توانم بگویم که سوریه به مقصد سفر حجی برای تمامی آنها شده است تا در آنجا با سفیانی آخرالزمان ملاقات کنند.
 
وی می‌گوید: ما در جبهه غربی "القصیر" بودیم و در جایی مستقر شده بودیم که ناگهان از کانالی که چند متر از ما دورتر بود، صدای زمزمه ای شنیدیم و به سرعت، وضعیت جنگی به خود گرفتیم. من نارنجک‌هایی را به سمت آن کانال پرتاب کردم .
 
وی می افزاید: لحظاتی بعد شیخی با ریش سرخ و کمری خم شده ظاهر شد، ما می‌خواستیم او را زنده دستگیر کنیم چون به نظر، گنجی از اطلاعات بود؛ من به او نزدیک شدم و برای دلداری دادن او گفتم: ای شیخ تو نمی‌دانی دورتر از اینجا و محل زندگی ات چه جنایاتی دارد اتفاقاتی می‌افتد. جنایتکاران حتی حرمت نبی اکرم(ص) و صحابه وی را هم نگه نمی‌دارند و قبر "حجر بن عدی" را هم نبش کرده اند. ناگهان شیخ فریاد زد و بر پیامبر(ص) و اصحابش، سبّ و لعن فرستاد و دریافتم که او خود، یکی از عناصر تکفیری "جبهه النصره" بوده است.
 
علی می گوید:‌ من وقتی دیدم این شیطان مجسم به پیامبر(ص) دشنام داد، اختیار از کف دادم و او را به درک واصل کردم اما او درهمان لحظات آخر که به تصور خودشان لحظات استجابت دعاست، شروع کرد به فریاد کشیدن و گفت: الله اکبر.. معاویه آمد… معاویه آمد..
 
وی می افزاید: از این قبیل صحنه ها را من و همرزمانم فراوان دیده ایم و از این گفتنی ها درباره آزادسازی القصیر فراوان است.

 

منبع: مشرق

همچنین ببینید

چند روایت معتبر از داستان ولادت امام مهدی (عج)

روایت حکیمه خاتون، عمه ی مکرمه امام حسن عسگری علیه السلام مرحوم شیخ صدوق، در …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

معادله را حل کنید *