خانه / شهدای مسجد / 26-شهيد مسعود شاحيدر / برسد بدست برادر مسعود شاحیدر- شهید آبزاده

برسد بدست برادر مسعود شاحیدر- شهید آبزاده

خیلی دلم می خواهد که تو را ببینم ولی تنها گاهی اوقات خوابت را می بینم.

مسعود جان، من نیز تو را خیلی دوست دارم و شاید هم چیزی بالاتر از آن ولی فکر نمی کنم آنطور که تو گفته ای در من مهر و صفائی باشد. من خودم را بنده ای گناهکار و مفلوک درگاه خداوند عظیم می دانم. تو بارها و بارها به من خوبی کرده ای و من به ظاهر دربرابر تو بی تفاوت بوده ام.

مسعود، من نیز بارها خواسته ام خوبی های تو را بیک وسیله پاسخ گویم، ولی افسوس و حیف که نشد

مسعود جان نمی دانم تو را چه بنامم.

راستش وقتی که در نامه ات خواندم هنگام خداحافظی آن حالت گریه به تو دست داده نمی دانی چه حالی پیدا کردم.

مسعود، برادر و دوست خوبم همیشه با من باش .

مسعود عزیز تو خیلی خوب و لطیف هستی راستش را  بخواهی انروزی که به پلاژ آمده بودی آنقدر خوشحال شده بودم که نمی دانستم چگونه باید رفتار کنم و از اینکه به شما کم لطفی کردم خیلی معذرت میخواهم. خدا خودش بر دوستی من نسبت به تو آگاه و علیم است . من خودم را در برابر تو خیلی کوچک احساس می کنم

من نخواسته ام که برایت مرادفه کنم وشعر بگویم نه

این درد و دل من است. این وجود من است که از ناتوانی به درگاه خداوند تعالی می نالد. من از خداوند بزرگ و کریم برای شما دوست خوب و عزیز آرزوی نصرت و موفقیت در امور را خواستارم.

العاقبه للمتقین خداحافظ

عبدالامیر آبزاده

۲۷/۱۰/۶۴

ساعت ۱ شب

برسد بدست برادر مسعود شاحیدر

همچنین ببینید

رهروی ایستاده بر راهی سرخ -فراز هایی از دفتر برادر شهید مسعود شاحیدر

وقتی به آبی آسمان می اندیشم وسعت روح و اندیشه شهدا که یکرنگ و زلال …

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

معادله را حل کنید *